۱۳۸۷ دی ۲, دوشنبه

عاشورا ...

زمین بر باغبان خون گریه میکرد
زمان هم بی امان خون گریه میکرد
چو دیدم اسب او بی صاحب آمد
تمام آسمان خون گریه میکرد
قد آیینه ها خم شد دوباره
دلم دریاچه غم شد دوباره
صدای سنج و دمام آمد از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره
بخون ایدل که دشتستون صداشه
کمی فائز بخون دردم دوا شه